یادداشت ویژه دکتر ابوالقاسمی به مناسبت شب یلدا
دكتر سيّده مريم ابوالقاسمي دانشيار گروه زبان و ادبيات فارسي ؛ بهمناسبت شب یلدا یادداشتی به شرح زیر منتشر کرده است که در ادامه می خوانید:
به نام خداوند جان و خرد
شب يلدا
شب يلدا در زبان سرياني (زبان علمی – ادبی خاورميانه در سده چهارم تا هشتم ميلادی) به معني ميلاد و تولّد است. در ايران باستان از آن به عنوان شب تولّد مهر ( ميترا ) ياد كرده اند. مهر، فرشته پيمان و دوستی، فروغ و روشنايي و نمادي از خورشيد بشمار مي رود ، مهر با خورشيد پيوند و قرابتي ديرينه دارد و نور و پرتو آن هديه بخش نور و زندگيست. به باور ايرانيان باستان مهر در شب يلدا ( طولاني ترين شب سال ) بدنيا آمده ، از اين شب همچنين بعنوان شب تولّد حضرت عيسي مسيح ( ع) ياد شده است، گويا اين آيين باستاني پيشينهای ديرينه دارد، آثار و ظروف به جای مانده از هزاران سال پيش، نشانگر آن است كه قدمت اين شب به هفت هزار سال پيش برسد و در ميان ايرانيان شبي خاص تلقی مي شده و بنا به سنّتی در آن جشنی برگزار میكردهاند و بر اين باور بودند كه در اين شب نور و ظلمت، تاريكي و روشنايی و خير و شر به ستيز با يكديگر مي پردازند و بعد از پيروزي نور بر ظلمت ، روشنايي صبح بار ديگر طلوع مي كند و روزها بتدريج بلندتر میشود و تابش نور ايزدی فزونی میيابد. يلدا از نمادیترين شبها در فرهنگ كهن ايراني بشمار میرود، نماد عشق، نور و روشنايی، محبّت و دوستي و قرابت. در ادب فارسی از جشنها و آيينهای ايرانی مانند نوروز، سده، مهرگان، يلدا و ... به مناسبتهای مختلف ياد شده است. معمولا شاعران شب طولانی، شب هجران، شب سختی و اندوه و دشواري و زلف يار را از حيث سياهی و درازی به يلدا تشبيه كردهاند. حكيم ابوالقاسم فردوسی (329 – 416 ق) در شاهنامه از آن با عنوان «شب اورمزد» ياد كرده است. (در تقويم و يا گاهشماري ايران باستان، روزهای هر ماه دارای نام و عنوانی بوده و اورمزد، نام اوّل هر ماه است و بنابر اين، شب اورمزد كه مصادف با اول دی میشده، همان يلداست) :
چنيـن بـود تا بـود گـــــردان سپهــــــــــر گهـی پر ز درد و گهـی پر ز مهـر
تو گر با هُشي مشمر او را به دوست كجــــا دست يابد بدرّدت پوســت
شـــب اورمــــــــزد آمـــــد و مــــــــاه دی ز گفتــــن بيــاســــای و بــردار می
( فردوسي ، ج 6 ، 260)
حكيم ناصر خسرو ( 394 – 481 ق ) نيز در بيتی به شب گرانقدر قدر و ظلمت و تيرگی شب يلدا اشاره كرده و میگويد :
قنديل فروزي به شب قدر به مسجد مسجد شده چون روز و دلت چون شب يلدا
( ناصر خسرو ، 1378، 72)
در شعر حكيم سنايي غزنوي ( 467 -529 ق) شاعر و عارف بزرگ ايراني، رابطه بين حضرت عيسی (ع) و شب يلدا مشهود است:
به صاحب دولتي پيوند اگر نامي همیجويی كه از يك چاكری عيسي، چنان معروف شد يلدا
( سنايي ، 1372، 75)
سعدی شاعر پر آوازه قرن هفتم نيز در ابياتي ضمن تقابل بين صبح و شب، به طلوع فجر، تفوّق روشنايی و پايان ظلمت و تاريكی شب يلدا اشاره كرده:
هنوز با همه دردم ، اميد درمان است كه آخري بود آخر شبان يلدا را
( سعدي ، غزليات 4 )
باد آسايش گيتي نزند بر دل ريش صبح صادق ندمد تا شب يلدا نرود
( همان ، غزليات 264)
در شعر معاصر ايران نيز عنصر شب، به عنوان يكی از مظاهر طبيعی با عواطف، احساسات، انديشهها، نمادها و مفاهيم گوناكونی گره خورده است، بهعنوان نمونه هوشنگ ابتهاج متخلص به سايه (1306 – 1401 ش) در دفتر شعر «تا صبح شب يلدا » در غزلی به سحر، صبح، سايه، خورشيد و شب يلدا اشاره كرده، در اين ابيات شب يلدا، صبح و خورشيد حاوی معاني نمادي اند:
چند اين شب و خاموشي؟ وقت است كه برخيزم وين آتش خندان را با صبح برانگيزم ...
ای سايــــه! سحــــرخيـــزان دلـــواپـس خورشيدنــد زنـدان شــب يلـــدا بگشايــــم و بگريزم
( سايه ، غزل تا صبح شب يلدا )
ميتوان نتيجه گرفت كه در فرهنگ و ادب ما شب يلدا همواره نشاني از صبح و روشنايي، شادی و عشق و اميد را با خود به همراه داشته، زيرا كه پايان شبسيه، سپيد است (الَيسَ الصُبحُ بِقَريب / سوره مباركه هود، آيه 81).