تدبر در قرآن کریم
جلسه تدبر در قرآن پژوهشکده مطالعات میانرشتهای قرآن در تاریخ دوشنبه 5 آذرماه 1403 برگزار شد
جلسه تدبر در قرآن پژوهشکده مطالعات میانرشتهای قرآن در تاریخ دوشنبه 12 آذرماه 1403 برگزار شد
در انتهای آیه لفظ رئوف آمده که اشاره به بخشش بدون درخواست از خداوند دارد. در آیه ۲۰۸ ، واژه "سلم" به معنای صلح و عدم درگیری است که مختص مومنان است و مشمول یهود و مشرکان نمیشود. عبارت خطوات الشیطان به معنای اضلال تدریجی چه فردی و چه اجتماعی است.
در انتهای آیه ۲۰۹ آمده خداوند عزیز حکیم است، در تعریف حکمت آیات ۲۲ تا ۳۹ سوره اسراء برای مطالعه به دانشجویان پیشنهاد شد. بحث درخت اسماء در تفسیر علامه بحث زیبا و مفیدی است که این موضوع نیز برای مطالعه پژوهشگران توصیه شد. در ادامه بحث حدیثی ارث بانوان و روش استنباط احکام دنبال شد.
جلسه تدبر در قرآن پژوهشکده مطالعات میانرشتهای قرآن در تاریخ دوشنبه 21 آبانماه 1403 برگزار شد
در این جلسه پس از تلاوت آیات ۲۰۰ تا ۲۰۳ سوره بقره، پیرامون آیات بحث و تبادل نظر شد. در ادامه جلسه دکتر سادات منصوری به ادامه بحث خود درباره دلالت روایات در احکام فقه پرداختند و به سوالات در این زمینه پاسخ دادند.
جلسه تدبر در قرآن پژوهشکده مطالعات میانرشتهای قرآن در تاریخ دوشنبه 14 آبانماه 1403 برگزار شد
جلسه تدبر در قرآن پژوهشکده مطالعات میانرشتهای قرآن در تاریخ دوشنبه 15 آذر ماه 1400 برگزار شد
در برخی از آیات توصیه به رفتار و گفتار و جدال احسن با دیگران شده است. مانند آیه 53 اسراء «وَ قُلْ لِعِبادِي يَقُولُوا الَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ الشَّيْطانَ يَنْزَغُ بَيْنَهُمْ إِنَّ الشَّيْطانَ كانَ لِلْإِنْسانِ عَدُوًّا مُبِيناً» و آیه 125 نحل: «ادْعُ إِلى سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَ الْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَ جادِلْهُمْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنْ ضَلَّ عَنْ سَبِيلِهِ وَ هُوَ أَعْلَمُ بِالْمُهْتَدِينَ» حتی در آیه 96 سوره مومنون توصیه شده است که سیئه و بدی دیگران را به صورت احسن پاسخ دهید: «ادْفَعْ بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ السَّيِّئَةَ نَحْنُ أَعْلَمُ بِما يَصِفُونَ».
در مقابل در برخی از آیات توصیه به مقابله به مثل شده است، مانند آیه 194 بقره: «الشَّهْرُ الْحَرامُ بِالشَّهْرِ الْحَرامِ وَ الْحُرُماتُ قِصاصٌ فَمَنِ اعْتَدى عَلَيْكُمْ فَاعْتَدُوا عَلَيْهِ بِمِثْلِ مَا اعْتَدى عَلَيْكُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ مَعَ الْمُتَّقِينَ» یا آیه 126 نحل: «وَ إِنْ عاقَبْتُمْ فَعاقِبُوا بِمِثْلِ ما عُوقِبْتُمْ بِهِ وَ لَئِنْ صَبَرْتُمْ لَهُوَ خَيْرٌ لِلصَّابِرِينَ». این دو دسته آیات چگونه با هم جمع میشوند؟ ملاکهای برخورد احسن چیست و در چه مواقعی مقابله به مثل توصیه میشود؟ با توجه به اینکه معمولا در ادامه آیاتی که از مقابله به مثل سخن میگوید، توصیه به عفو و صبر شده است، آیا میتوان گفت که مقابله به مثل هرچند مجاز است، ولی اولویت همیشه با برخورد احسن است؟
با توجه به آیه 54 سوره اسراء: «رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِكُمْ إِنْ يَشَأْ يَرْحَمْكُمْ أَوْ إِنْ يَشَأْ يُعَذِّبْكُمْ وَ ما أَرْسَلْناكَ عَلَيْهِمْ وَكِيلا» که به پیامبر می گوید که وکیل مردم نیست، و آیات متعددی که وظیفه پیامبر را صرفا بلاغ معرفی میکند، مانند: آیه 20 سوره آل عمران: «فَإِنْ حَاجُّوكَ فَقُلْ أَسْلَمْتُ وَجْهِيَ لِلَّهِ وَ مَنِ اتَّبَعَنِ وَ قُلْ لِلَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ الْأُمِّيِّينَ أَ أَسْلَمْتُمْ فَإِنْ أَسْلَمُوا فَقَدِ اهْتَدَوْا وَ إِنْ تَوَلَّوْا فَإِنَّما عَلَيْكَ الْبَلاغُ وَ اللَّهُ بَصِيرٌ بِالْعِباد»، آیا میتوان گفت که این توصیهها به معنای عدم اجبار مردم به هدایت، ایمان، امور اخروی و احکام توسط پیامبر و همچنین حکومت اسلامی است؟
جلسه تدبر در قرآن پژوهشکده مطالعات میانرشتهای قرآن در تاریخ دوشنبه 1 آذر ماه 1400 برگزار شد
در آیه 36 توصیه به عدم پیروی از آنچه علم بدان نداریم، شده است: «وَ لا تَقْفُ ما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنَّ السَّمْعَ وَ الْبَصَرَ وَ الْفُؤادَ كُلُّ أُولئِكَ كانَ عَنْهُ مَسْؤُلا». منظور از علم داشتن در این آیه چیست؟ آیا می توان به بهانه عدم علم قطعی از بسیاری از وظایف دینی سر باز زد؟ آیا میتوان منظور از علم را عام دانست، بدین معنا که برای انجام هر کاری حجت داشته باشید؟ چرا پس از آن، مسئولیت سمع و بصر و فواد مطرح شده است؟ ارتباط میان دو قسمت آیه چگونه برقرار میشود؟ آیا می توان گفت منظور این است که هم قالب باید درست باشد و هم محتوا و ورودیها، در نتیجه منظور این است که با استفاده از فرم و محتوای درست، نتیجه درست بگیرید؟
با توجه به تاکیدی که بر عدم شریک گرفتن برای خدا در آیه 39 اسراء «وَ لا تَجْعَلْ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ فَتُلْقى فِي جَهَنَّمَ مَلُوماً مَدْحُوراً» و سایر آیات وجود دارد، آیا میتوان گفت که مذمت شرک از کفر در آیات قرآن بیشتر است؟ بهطور کلی آمار محاجه با منکرین خداوند و مشرکین در آیات قرآن بهچه صورت است؟
در آیه 40 اسراء «أَ فَأَصْفاكُمْ رَبُّكُمْ بِالْبَنِينَ وَ اتَّخَذَ مِنَ الْمَلائِكَةِ إِناثاً إِنَّكُمْ لَتَقُولُونَ قَوْلاً عَظِيماً» علت خشم خداوند نسبت به کسانی که فرشتگان را دختران خدا می دانستند، چیست؟ چرا بیش از آنکه بر فرزند نداشتن (چه دختر، چه پسر) خداوند تاکید شود، بر دختر نبودن ملائکه تاکید شده است؟ آیا می توان گفت که تا پیش از اعراب برخی پسران را به خدا نسبت میدادند، مثل پسر خدا دانستن عیسی مسیح (ع) که خداوند آن را هم بهشدت رد میکند. ولی برای اولین بار اعراب نسبت دختر داشتن به خداوند میدهند که آن را برای خود نمیپسندیدند و از این رو در اینجا این مساله مذمت شده و اصل فرزند نداشتن خداوند در آیات دیگر مطرح شده است؟
جلسه تدبر در قرآن پژوهشکده مطالعات میانرشتهای با شرکت هفت نفر از پژوهشگران در تاریخ 24 آبانماه 1400 برگزار شد
آیه 29 سوره اسراء که توصیه به اعتدال و میانهروی در انفاق مینماید: «وَ لا تَجْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلى عُنُقِكَ وَ لا تَبْسُطْها كُلَّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوماً مَحْسُورا» و همچنین آیه 67 سوره فرقان که مضمون مشابهی دارد و از اسراف در انفاق نهی میکند: «وَ الَّذِينَ إِذا أَنْفَقُوا لَمْ يُسْرِفُوا وَ لَمْ يَقْتُرُوا وَ كانَ بَيْنَ ذلِكَ قَواماً» (الفرقان/67)، با آیه 8 سوره انسان «وَ يُطْعِمُونَ الطَّعامَ عَلى حُبِّهِ مِسْكِيناً وَ يَتِيماً وَ أَسِيراً» که روایتگر بخشش بینظیر اهل بیت است و یا آیه «وَ يُؤْثِرُونَ عَلى أَنْفُسِهِمْ وَ لَوْ كانَ بِهِمْ خَصاصَةٌ وَ مَنْ يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (الحشر/9) که از بخشش انصار با وجود احتیاج شدید سخن می گوید، چگونه سازگار میشود؟ اصولا میانهروی در بخشش و عدم اسراف در انفاق به چه معناست و چه ملاکهایی دارد؟
همچنین در ادامه جلسه در خصوص میزان استفاده از آیات قرآن در اجتهادات فقهی از گذشته تاکنون بحث و تبادل نظر صورت گرفت.
جلسه تدبر در قرآن پژوهشکده مطالعات میانرشتهای با شرکت هفت نفر از پژوهشگران در تاریخ 18 مرداد ماه 1400 برگزار شد
در این جلسه آیات 45 تا 6 سوره نحل مورد بحث و بررسی قرار گرفت. از جمله مباحثی که در این آیات مورد بحث و بررسی قرار گرفت، پدیده سایه در آیه 48 و سجده کردن (سُجَّداً لِلَّهِ)، حرکت (يَتَفَيَّؤُا ظِلالُهُ عَنِ الْيَمِينِ وَ الشَّمائِلِ)، کشیده شدن (أَ لَمْ تَرَ إِلى رَبِّكَ كَيْفَ مَدَّ الظِّلَ) و امکان سکون آن (وَ لَوْ شاءَ لَجَعَلَهُ ساكِناً) (فرقان/45) بود. همچنین در ادامه در خصوص ارتباط مفاهیم باج، رشوه، مالیات و جزیه با فراز ابتدایی آیه 56 (وَ يَجْعَلُونَ لِما لا يَعْلَمُونَ نَصِيباً مِمَّا رَزَقْناهُمْ) بحث و گفتگو شد.
جلسه تدبر در قرآن پژوهشکده مطالعات میانرشتهای با شرکت هفت نفر از پژوهشگران در تاریخ 11 مردادماه 1400 برگزار شد
در این جلسه آیات 36 تا 44 سوره نحل مورد بحث و بررسی قرار گرفت. یکی از مباحث مهم مطرح در این آیات، دعوت خداوند به سیر در زمین (فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ، 36)، مشاهده عاقبت مکذبین (فَانْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ، 36) و وعده نیکو در دنیا و آخرت برای مهاجرتکنندگان (وَ الَّذِينَ هاجَرُوا فِي اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما ظُلِمُوا لَنُبَوِّئَنَّهُمْ فِي الدُّنْيا حَسَنَةً وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ، 41) بود و سوالات مهمی در این خصوص مطرح شد که عبارتاند از اینکه جهت عمل کردن به آیه 36 سوره نحل به چه مکانهایی در زمین باید سفر کرد؟ با توجه به اینکه همه افراد، چه مکذب و چه غیر مکذب عاقبت میمیرند، چگونه میتوان عاقبت مکذبین را با سیر در زمین مشاهده کرد؟ اهمیت و فوائد جهانگردی از منظر قرآن کریم چگونه است؟
همچنین در این جلسه بحث اشاره آیات 38 و 39 بهمساله رجعت، عدم اجابت خواست پیامبر در مورد مکذبین در آیه 37 (إِنْ تَحْرِصْ عَلى هُداهُمْ فَإِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي مَنْ يُضِلُّ) و نیز مصداق اهل الذکر در آیه 43 (فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ) مورد تدبر و تبادل نظر قرار گرفت.
جلسه تدبر در قرآن پژوهشکده مطالعات میانرشتهای با شرکت هفت نفر از پژوهشگران در تاریخ 4 مردادماه 1400 برگزار شد
در این جلسه آیات 24 تا 35 سوره نحل مورد بحث و بررسی قرار گرفت. از جمله مباحثی که بدان پرداخته شد، میتوان به ویژگیهای مستکبرین که بسیار مورد غضب الهی هستند، اشاره کرد. مهمترین ویژگی مستکبرین عدم تسلیم در مقابل حق است که در آیات متعدد دیگری نیز به آن اشاره شده است (يَسْمَعُ آياتِ اللَّهِ تُتْلى عَلَيْهِ ثُمَّ يُصِرُّ مُسْتَكْبِراً كَأَنْ لَمْ يَسْمَعْها - الجاثیه/8) مستکبرین هرگاه حقی بر آنان عرضه شود، از پذیرش آن سرباز میزنند و در مقابل آن لجاجت میورزند و هیچگاه پاسخگوی اعمال و رفتارشان نیستند. در مقابل این گروه، متقین هستند که بهواسطه عملشان وارد بهشت میشوند (ادْخُلُوا الْجَنَّةَ بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ).